ستایش از هنریک ایبسن، نمایشنامه نویس برجسته نروژی، که گفته می شود پس از شکسپیر بیشترین اجراهای تئاتر در جهان بر اساس نمایشنامه های او بوده، این بار در قالب یک برنامه بین المللی در باربیکن لندن با دعوت از سه اجرای پر سروصدا از آثار او، شکل تازه ای به خود گرفته است.
یک گروه آلمانی از برلین برای اجرای نمایشنامه "دشمن مردم"، یک گروه فرانسوی از نیس برای اجرای "پی یر گینت" و یک گروه استرالیایی از سیدنی برای "اردک وحشی" به لندن دعوت شده اند و یک جلسه بحث مفصل درباره لایه های آثار ایبسن و چگونگی اجرای آنها در تئاتر امروز هم در برنامه گنجانده شده است.
به چالش کشیدن جامعه
هر چند برخی از نمایشنامه های ایبسن (یا حداقل بخش هایی از آنها) ، ممکن است برای امروز کمی کهنه به نظر برسند، اما ایبسن یکی از پیشگامان تئاتر مدرن است که همزمان با نو شدن جامعه در قرن نوزدهم، نه تنها راهکارهای تازه و مدرنی را در تئاتر پیشنهاد می دهد، بلکه یک منتقد سرسخت سنت ها و باورهای جامعه بسته قرن نوزدهمی است که مفاهیمی چون خانواده و اخلاق را به چالش می کشد و با سبکی رئالیستی - که با چخوف و دیگران در آن دوره تداوم پیدا کرد و به امروز رسید - زندگی واقعی را بر روی صحنه نمایش دوباره سازی می کند.
در "خانه عروسک" (یا عروسکخانه، که گفته می شود پراجراترین نمایش در اوایل قرن بیستم است و دستمایه ای هم شد برای داریوش مهرجویی در فیلم "سارا") نورا که شوهر و سه فرزند دارد، آنها را ترک می کند تا "خودش را بشناسد". همین نوع شخصیت زن برجسته را به شکل دیگری در یکی دیگر از آثار دوره آخر او می بینیم: هدا گابلر، که این بار ایبسن از تاکید بر وجه جامعه به تاکید بر وجه روانشناسی درونی شخصیت متمایل شده است.
یک نفر در برابر جمع
تردید در اخلاقیات و مفاهیم تثبیت شده ای چون خانواده در نمایشنامه "ارواح"، انتقادات زیادی را برانگیخت و ایبسن در پاسخ به همه این انتقادات، "دشمن مردم" را نوشت: یکی در برابر همه.
دشمن مردم این ایده ناب و جسارت آمیز را مطرح می کند که همیشه حق با اکثریت نیست و حق می تواند با فردی باشد که تنها در برابر جمع ایستاده است. اجرای گروه آلمانی در باربیکن، سعی دارد تماشاگران را در این مناقشه سهیم کند؛ از این رو تماشاگران به بخشی از اجرا بدل می شوند. بازیگران با آنها وارد بحث می شوند و نمایش بر اساس این بحث ها پیش می رود. در جایی، زمانی که یکی از تماشاگران می گوید:" این اجرای شما..." یکی از بازیگران حرف او را قطع می کند:"کدام اجرا؟ این اجرا نیست! واقعیت است!" که این شیوه نگاه و تلاش برای حذف مفهوم "اجرا" تا جای ممکن، با عصاره رئالیسم ایبسن همخوانی دارد.
سورئالیسم در دل رئالیسم
"پی یر گینت"، از اولین آثار ایبسن است که مورد توجه قرار گرفت، اما پیش از دوران طلایی کارش نوشته شده و تفاوت های آشکاری را با دیگر آثارش در آن می توان یافت.
یکی از این تفاوت ها ترکیب سوررئالیسم با رئالیسم است: ایبسن در پی یر گینت رویا و واقعیت را با هم می آمیزد و ترکیب تازه ای خلق می کند؛ ترکیبی که خود او هم گمان نمی کرد بتوان آن را بر روی صحنه اجرا کرد. ایبسن این اثر را "یک شعر دراماتیک طولانی" می دانست.
داستان های محلی درباره ترول ها (غول هایی که در داستان های قدیمی اسکاندیناوی در جنگل زندگی می کنند) با زندگی شخصی به نام پی یر گینت ( که ایبسن در نامه ای به ناشرش می گوید که واقعاً وجود داشته و در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم زندگی کرده) دستمایه اثری قرار می گیرد که روحیات مردم نروژ و مفهوم خودخواهی را می کاود و در کنار واکاوی رابطه انسان با جامعه، نوعی خودشناسی را دنبال می کند.
از سویی "پی یر گینت" یک اثر بسیار شخصی است که ایبسن نام اجداد خود را بر روی شخصیت های نمایش گذاشته و در نامه ای اشاره دارد که حتی مادر گینت را بر اساس شخصیت مادر خودش نوشته است.
اما نکته عجیب این که "پی یر گینت" شباهت انکارناپذیری به خود ایبسن دارد و در عین حال نوعی پیشگویی هم هست: "پی یر گینت" در اولین سال های تبعید خودخواسته ایبسن به ایتالیا نوشته شده و داستان کسی را بازمی گوید که پس از چند دهه به روستای خود برمی گردد، اما همه چیز تغییر کرده است. ایبسن هم پس از چند سال زندگی در ایتالیا به آلمان رفت و برای مدت بیست و هفت سال به نروژ بازنگشت. پس از بازگشت همه چیز تغییر کرده بود؛ دقیقاً مثل بازگشت گینت که چند دهه قبل نوشته شده بود.
جاه طلبی ایبسن در این اثر باعث شد که "پی یر گینت" تا ده سال پس از نوشته شدنش فرصت اجرا پیدا نکند، اما بعدتر تا آنجا پیش رفت که پارک مجسمه نمایشنامه پی یر گینت در اسلو ساخته شده ( که در آن بازدیدکنندگان تمام صحنه های نمایش را از طریق این مجسمه ها دنبال می کنند) و از طرفی به یکی از پراجراترین آثار ایبسن بدل شد؛ از جمله دو بار اجرا به فاصله سی و چهار سال توسط اینگمار برگمان که در بار اول ماکس فون سیدو نقش گینت را بازی می کرد.
اجرای تازه باربیکن، اثری است از ایرینا بروک ( دختر پیتر بروک، کارگردان تئاتر معروف) که سعی دارد به شدت امروزی باشد ( تا حدی که نیمه دوم اجرا به شدت به یک کنسرت شبیه می شود) و به قول کارگردان "یک اجرای راک اند رول از ایبسن" است؛ با اشعاری از سام شپارد، نویسنده و نمایشنامه نویس معروف آمریکایی، که دوازده قطعه اختصاصی برای این نمایش نوشته است.