فردا (پنجشنبه) هشتادوسومین زادروز «هارولد پینتر»، نمایشنامهنویس برجسته انگلیسی است که آثار ماندگار فراوانی را طی عمر 78 سالهاش به دنیای ادبیات هدیه کرد. هارولد پینتر که در چند دههی اخیر، خالق برترین نمایشنامههای عصر خود بود، در دهم اکتبر سال 1930 در لندن به دنیا آمد و روز 24 دسامبر 2008 درگذشت.
این نویسنده بزرگ که نمایشنامههای ماندگاری چون «جشن تولد» و «خیانت» را از خود بر جای گذاشته، برای اولینبار در 20 سالگی شروع به چاپ کتاب شعر و بازی در صحنهی تئاتر کرد. اولین نمایشنامهاش را در سال 1957 با نام «اتاق» منتشر کرد، اما آغاز شهرت او سال بعد از آن با نوشتن نمایشنامهی «جشن تولد» شکل گرفت.
اجرای این نمایشنامه بر روی صحنه اگرچه به علت انتقادهای شدید، تنها یک هفته به طول انجامید، اما پینتر جوان همچنان به نویسندگی ادامه داد و طی سالهای 1957 تا 1965 پرکارترین دوران خود را پشت سر گذاشت. «سرایدار» (1959)، «بازگشت به وطن» (1964)، «سکوت» (1967) و «چشمانداز» (1968) از آثار بعدی او بودند که خوش درخشیدند.
پینتر در سال 2005 موفق به کسب نوبل ادبیات شد. او در مدت حیاتش، بیش از 30 نمایشنامه نوشت که از برجستهترین آنها میتوان به «جشن تولد»، «بازگشت به وطن»، «خیانت» و «زن ستوان فرانسوی» اشاره کرد که بهنوعی موجب احیای دوبارهی دنیای تئاتر شدند.
پینتر در سال 1990 تنها رمان خود را با نام «کوتولهها» منتشر کرد و علاوه بر آن، نگارش فیلمنامهی 22 اثر سینمایی را نیز برعهده داشت. وی در مارس سال 2005 رسما اعلام کرد که دیگر نمایشنامه نخواهد نوشت و میخواهد بیشتر تمرکزش را بر سیاست بگذارد؛ هرچند در هفتادوپنجمین سال تولدش، نمایش رادیویی «صداها» را برای «بیبیسی» نوشت.
از جمله افتخارات و جوایزی که هارولد پینتر موفق به کسب آنها شد میتوان به نشان «لژیون دونور» فرانسه در سال 2007، جایزهی «سران جهان» در سال 1997 برای نبوغ خلاقانه، جایزهی «دیوید کوهن» در سال 1995 برای یک عمر دستاورد ادبی، جایزهی ویژهی «لارنس اولیویر» در سال 1996 برای یک عمر تلاش در عرصهی تئاتر و جایزهی «تئاتر اروپا» در سال 2006 برای تقدیر از یک عمر دستاورد در دنیای تئاتر اشاره کرد. او در 24 دسامبر سال 2008 در اثر ابتلا به سرطان کبد درگذشت.
پینتر در سخنرانی نوبل خود از مباحث جنجالی سیاسی بیش از همه صحبت کرد، اما در بخش ابتدایی سخنان خود دربارهی چگونگی خلق شاهکارهایش گفت: حقیقت در هنرهای نمایشی و داستانهای پر حادثهاش همیشه دستنیافتنی است. هیچوقت واقعا پیدایش نمیکنید، اما نمیتوانید از جستجویش دست بردارید. اغلب میپرسند که نمایشنامههایم چطور خلق میشوند. نمیتوانم بگویم چطور. هیچوقت هم نمیتوانم نمایشنامههایم را خلاصه کنم، فقط میتوانم بگویم که چیزی که اتفاق میافتد این است. چیزی که آنها گفتند این است، کاری که آنها کردند، آن است. بیشتر نمایشها با یک سطر پا به هستی میگذارند، با یک کلمه و گاهی با یک تصویر. اغلب بلافاصله یک تصویر از پی آن یک کلمه میآید...